متاسفم، متاسفم متاسفم،

زندگی خیلی کوانتومی تر از اون بود که بخوام روی یه پله بایستم!

یه رمان یه داستان حداقل 2 3 قسمتی یه نمایشنامه یه چیزی که بتونم توش غرق شم ...

نمیدونم چرا نمیتونم کتابا رو مثل قبل که میخوام بخونم ... دوست دارم حرفه ای نباشه من عاشق نقص توی کار مبتدی و متوسطم ...

مثل این که میتونم عاشق آدمی باشم که دوست داره تویه یه باغ یا یه فضای آزاد یه دوچرخه، یه کیف ساده، با لباس ساده و موهای ژولیده پولیده 

پدال بزنه با خودش زمزمه کنه، وایسه به بالا نگاه کنه از بین برگ ها چکه  هایی از نور خورشید رو ببینه و بنویسه و ... از دوباره پا بزنه یکی که زندگی رو توی سادگی خودش با خیالی پیچیده سیر میکنه ...

یکی که نیازی به هواپیما و پول برای جهانگردی نداره یکی که از شهر خودش با یه دوربین شروع میکنه، با یه دفتر یادداشت یکی که دوست داره دفترش رو برداره و بره توی خیابونو داستان مردمی رو بنویسه که فقط راه میرن و چی میخرن و میخورن و میخندن و گریه میکنن... 

باید چالشی بزاریم ... 

🔴 لینک  دانلود ویس با کیفیت🔴

و آنگاه که دروازه گوش را برای کلامت به مقصد ذهن باز کردم! 

همان بودی،

همان که چنان کوفتم که هر چه جستم نتوانستم 

دلیل تپشِ قلبم تا به امروز را بیابم.

یه کلام خیلی دافه 😂😂😂 لعنتیاااااااااااا زشت هم باشه

شعری امروز دیدم ، از شاعر، دوست، معلم و استاد عزیزم رسول امیری شعر بی اندازه زیباست، چند خط بعدی قطعه ای از شعر رو میبینید ... این ویسی که روی این مطلب هست، با صدای من هستش اما اگر میخواید با صدایِ خود شاعر هم بشنوید ویدیو زیر رو ببینید.

امروز این خبر رو دیدم همین 1 ساعت و چندی پیش ،،،

فارسی سخت نیست،